شیخ محمدحسن زیدآبادی که متولد سالهای 1228 و1234 ه.ق و از معاریف عصر قاجاری بوده
در روستای زید آباد از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان می زیسته است. مسکن شیخ در زیدآباد بوده وآنجا رامدینه دزدان یا مدینه النبی نامیده است شیخ محمدحسن مردی عارف و وارسته و درویش وبی نیاز بوده وزندگی خود را از روضه خوانی وموعظه می گذرانید ومجالست او با حکام بیشتر از جهت احتیاج و تمایل روحی بوده که خود حکام به مجلس او علاقه داشته اند. علاوه برآن داستانهای بسیاری هست که او دراین مجلس همیشه فریاد رس دادخواهان وشفیع درماندگان بوده است. او در راه اصلاح وبهبود اوضاع زمان خویش بسیار میکوشید واز طرف رحمتعلی شاه به دلیل عرفان به لقب (( صفاعلی)) مفتخرشده و نسبت اوبه طایفه مشهور به حیدری که دررفسنجان مسکن داشته اند و بازماندگان واقوام او هنوز در رفسنجان مسکن دارند بر می گردد . درکتاب سدید السلطنه کبابی آمده است نبی السارقین یا شیخ محمدحسن ازاهل زیدآباد سیرجان ، بیشتر ایام زندگانی را درکرمان - در قدیم چون سیرجان مرکز ایالت کرمان بوده، در کتب تاریخی و بعضی کتب جغرافیایی به جای سیرجان، کلمه کرمان که مشهورتر بوده، ذکر شده است - گذرانیده وبیشتر ممالک ایران را سیاحت کرده درنظم ونثر وغزلیات ید طولانی داشته وصاحب سبک بوده ودرشعر به قارانی تخلص می کرده باید دانست که پیغمبر دزدان مسلک درویشی داشته واز دنیا به جز مهر علی چیزی بر نگزید و مافیها را به دزدان بخشید وخود گوید:علم وحلم و ورع وزاهدی وتقوی را
آنچه جز مهرعلی بود به دزدان دادم
پیغمبر دزدان در آن اوضاع وانفسای اجتماعی و سیاسی و در آن دوران دزدی و غارت ، خود را وقف کمک به محرومترین اقشار اجتماع خود نموده ؛ با طنز شیوای خود و با قدرت اجتماعی و سیاسی که در
همچنین شیخ محمد حسن معروف به
پیغمبر دزدان ضمن نگارش نامه به حکام ایالات کرمان و فارس از حقوق پایمال شده انسانهای مظلومی که بی گناه متهم می شدند دفاع می کرده است. ضمن گرفتن سهم المال خود از امّت سارق خود! که عموما در گردنه گیریها و غارت کاروانهای تجاری انجام می شد؛ هم با بیان طنز خود به اوضاع وانفسای دزدی و هرج و مرج دزدان در آن برهه زمانی سرو سامانی داد و توانست حتی عده ای را در آن شرایط مجاب کند که حتی دزدی هم مرام مردی و مردانگی خاص خود را دارد و به افراد بی بضاعت نباید کمترین تعرضی شود؛ و هم ضمن توزیع بی دریغ آن اموال بین افراد مستحق و محروم و با کمک کردن به مردم تهیدست در آن شرایط و اوضاع نابسامان کشور از خود شخصیتی محبوب در قلوب مردم زمان خود به جای گذاشت . او خود را با پیامبر اسلام ، البته به گفتار طنز مقایسه می نمود و در این راستا گویا معراجی هم داشته است! همچنین در مرامنامه غیر مکتوبی که برای حمایت از دزدان باشرافت داشته است ، افرادی را که بی رحمانه حتی به کاسه چوبین پیرزنی رحم نمی کرده اند ، از امت خود ندانسته و بیان می کند که در جهنم با ما محشور نخواهند شد!پیامبر دزدان
هنرمندی ماهر در هنر خوشنویسی و به خصوص خط شکسته بود و قلمی فوق العاده شیوا در طنز نویسی و شعر سرایی داشت. او تمامی نامه های خود را مهمور به مهر « پیغمبر دزدان » می کرد. بعضی از نامه های پیامبر توسط همسرشان نیز مهمور به مهرِ « ام السارقین » می شد!این شعر منسوب به همسر پیغمبر دزدان است
:قبر
این انسان بزرگوار هم اکنون در شهر زید آباد سیرجان است.به روایتی
مدتها پس از مرگ شیخ محمد حسن ملقب به پیغمبر دزدان مرحوم حاج غلامرضا زیدآبادی فرزند حاج امان الله خان و پدر آقایان محمدصالح وآقا باقر صالحی زند نذر کرده بود که نعش پیغمبر را به عتبات عالیات منتقل کند و ظاهرآ سی سال پس از مرگ پیغمبر که می خواسته اند نعش رابردارند، عده ای ازوجوه پاریز و زیدآباد حضور داشته اند، با اجازه بزرگان شریعت قبر او را نبش می کنند تا استخوانهای باقیمانده او را به نجف اشرف منقل کنند، اما با منظره عجیبی روبرو می شوند: جنازه این بزرگوار در عین صحت و سلامت انگار که تازه او را دفن کرده اند، مشاهده می شود!دکتر باستانی پاریزی در مورد شیخ محمد حسن معروف به
پیغمبر دزدان ، در مقدمه کتاب پیامبر دزدان می نویسد:من نمی گویم که آن عالیجناب هست پیغمبر ،
ولی دارد کتاب !شعر زیر نمونه ای از اشعار
پیغمبر دزدان است:من که
پیغمبر دزدان علی آبادم علم و حلم و ورع و زاهدی و تقوا را
آنچه جز مهر علی بود به دزدان دادم
در ازل خواست دلم دزد نباشم هرگز
چه کنم کار دگر یاد نداد استادم
حسنی بودم و فردوس برین جایم بود
دزدی آورد در این دیر خراب آبادم
پسری پند پدر نشنود ار ناخلف است
گندم او خورد که من از پی جو افتادم
هر چه دزدیده ام از قوت شبی بیش نبود
گر حسابی است به محشر ببرند از یادم
از عدم تا به وجود آمده ام دزد شدم
یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم
بندگی چون همه آموخته ام از دزدی
بنده دزدم و از هر دو جهان آزادم
بـــه کسی چه من اگر دزدم و گر نادزدم
دزد و نادزد زن هر دو نفر را گادم!
پس از فوت شیخ محمد حسن زیدآبادی ملقب به پیغمبر دزدان،
پسر او تصمیم می گیرد که راه او را ادامه دهد و به همین منظور همچون پدر نامه هایی به حکام ایالات فارس و کرمان می نویسد و آنها را مهمور به مهر« پیغمبر ثانی » می کند، اما از این نامه ها استقبالی نشده و تنها چند نامه از این دوران باقی مانده است و پسر پیغمبر نیز کار خود را نیمه کاره رها می کند تا شیوه کار و شیوه نگارش شیخ محمد حسن در تاریخ تا به امروز همچنان منحصر بفرد باقی بماند